وقتی که زمینها انسان می بلعند
زمین ناگهان دهان باز کرد ،این بار در منیریه ،همان حادثه شنبه گذشته که دیگر حادثه نیست و برای پایتخت نشینان به عادت تبدیل شده است حادثه ای که قبل تر در خیابان شریعتی ، میدان امام خمینی و ...به وقوع پیوسته بود
به گزارش شبکه خبری صداقت همیشه خبرها همان است که پیش تر بود فقط نام خیابان ها تغییر می کند حتی سازمان هایی هم که پایشان وسط کشیده می شود به ترجیع بند همیشگی این حوادث تبدیل شده است:مترو ،سازمان آب و فاضلاب،شرکت گاز و شهرداری اما اگر این حوادث کوچک ناگهان قد بکشند و زمین در لحظه ای جنون امیز به فکر لرزشی بزرگتر و حفره ای وسیع تر بیفتد آن گاه انگشت اتهام را به سوی کدام سازمان و نهاد باید گرفت ابعاد سوال را حتی می توان کوچکتر کرد بسیار کوچکتر از زلزله.اگر زمان وقوع حادثه منیریه عقربه های ساعت کمی عقب تر یا جلوتر ایستاده بودند و به جای دقایق اولیه بامداد ،ساعت ،ساعت شلوغی بود خبر را چگونه باید تفسیر می کرد ؟آن گاه بود که کلمه حادثه جای خود را به عبارت فاجعه می داد
این حقیقت دارد :فاجعه در راه است ،اتفاق می افتد، ،دیر یا زود ،امروز یا فردا خودش را تحمیل می کند و منتظر پایان کشمکش های ما برای مقصریابی نمی ماند.تنها راه نجات و گریز مرور اتفاقات گذشته است برای پاسخ دادن به این سوال که چه باید کرد.شبی که زمین در منیریه دهان باز کرد یک کامیون حامل زباله در حال عبور از آنجا بود که ناگهان سرنشینانش احساس کردند قدرت جاذبه زمین بیشتر شده و نیرویی عقب کامیون را به قهقهرا می کشاند آنها توانستند در اقدامی سریع از خودرو بیرون بپرند و از چنگ مرگ بگریزند آنها که شاهد انفجار ،فواره زدن آب و ایجاد حفره ای به عمق 12 متر بودندهرگز تصور نمی کردند روز بعد دعوا بر سر این خواهد بود که اول لوله گاز منفجر شد ،لوله آب ترکید یا حفره به خاطر ساخت تونل مترو ایجاد شد؟این جدل درست از ساعات اولیه صبح همان روز آغاز شد و هر یک دیگری را متهم کرد اما محسن هاشمی –مدیر بهره برداری شرکت متروی تهران و حومه – شاید بهترین جواب را در آستین داشت:"این سوال مثل ان است که بپرسید اول مرغ بود یا تخم مرغ."حرف این مقام مسئول بر یک حقیقت تکیه داشت و ان این بود که زیر پوست زمین همه چیز ویران است و یک تلنگر برای یک ریزش کافی است.
صدای قطارهای مترو ،صدای پای تکنولوژی است صدایی که چاره ای جز شنیدن و پذیرفتنش وجود ندارد اما چرا متروسازی ما گاه حادثه سازی تعبیر می شود ؟ برخی کارشناسان ادعا می کنند در تونل سازی استانداردها آن طور که باید و شاید رعایت نمی شود و هماهنگی ها برای این که دریل ها و مته ها بر تن لوله ها خراش نیندازند کافی نیست اما شرکت مترو این ادعا را اتهامی بی اساس می داند و می گوید این تقصر ما نیست که هر کجا پا می گذاریم زمین سست و خاک، شسته شده است.
در سوی دیگر ماجرا گروهی شرکت آب را مقصر می دانند ،لوله ها فرسوده است و نشتی ها و چکه ها پیش زمینه حادثه را فراهم می کند عده ای دیگر هم در برابر سیستم گازرسانی علامت سوال می گذارند اما هر کدام که کم کاری کرده باشد نتیجه برای پایتخت نشینان یکسان است یک زمین لرزه یا اتفاقی شبیه ان لوله های گاز را منفجر ،آب را در خیابان ها به سیل تبدیل و تونل ها را به مدفن عابران تبدیل خواهد کرد
چندین سال پیش یک گروه مطالعاتی از ژاپن تحقیقاتی را در زمینه گسل های تهران انجام داد.نتیجه این بود : مناطق 11، 12، 16 و 20 به شدت آسیب پذیرند دلیلش هم جنس خاک است. نرمی خاک و سفره های زیر زمینی با هر تحرکی در اعماق زمین با حادثه همدست می شوند تا سمفونی مرگ و فاجعه راتکمیل کنند.حال که خاک سر ناسازگاری دارد و لوله ها چه از جنس اب باشند و چه سر و کارشان با گاز آزمون خود را پس داده و چندان هم نمره قبولی نگرفته اند و از سویی چاره ای جز سوراخ کردن قلب زمین وجود ندارد چاره چیست و چه باید کرد تا حادثه این بار در روز و هنگامه ترافیک رخ ندهد و آمار قربانیان بالا و بالاتر نرود؟
تمام اظهارنظرهای ضد و نقیض و شانه خالی کردن ها به کنار ،این حقیقت را نمی توان کتمان کرد که تهران چندان ایمن نیست تعدد مراکز تصمیم گیری و تفاوت رنگ و آرم لباس حفاران ناهماهنگی هایی را به بار آورده که حاصلش دودی شده است بر چشمان شهروندان و در این گیر و دار کشمکش های بالا دستی ها همچنان ادامه دارد یکی از کمبود بودجه گلایه دارد دیگری از نابسامانی مدیریت و آن یکی از نبود برنامه مدون شهری. تهران در حسرت یک برنامه جامع می سوزد و منسجم شدن نهادهای تصمیم گیرنده و رسیدن به وحدت مدیرتی برایش به یک رویا تبدیل شده است اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود در روزگاری که حادثه در می زند برای امدادرسانی چه کرده و در این حوزه در کجا ایستاده ایم؟آتش نشانی ،اورژانس،بیمارستان ها ،ستاد مدیریت بحران و .... باز هم سازمان ها متعدد هستند و امکان ناهماهنگی بسیار.مانورها هر از گاهی برگزار می شوند و تمرین ها پی گرفته می شود این را اگر نمره مثبتی در کارنامه مدیریت شهری بدانیم آیا به این سوال که امکانات و تجهیزات مان هم کافی است می توانیم جواب مثبت بدهیم؟اگر خیر آیا وقت هوشیاری فرانرسیده است؟
این حقیقت دارد :فاجعه در راه است ،اتفاق می افتد، ،دیر یا زود ،امروز یا فردا خودش را تحمیل می کند و منتظر پایان کشمکش های ما برای مقصریابی نمی ماند.تنها راه نجات و گریز مرور اتفاقات گذشته است برای پاسخ دادن به این سوال که چه باید کرد.شبی که زمین در منیریه دهان باز کرد یک کامیون حامل زباله در حال عبور از آنجا بود که ناگهان سرنشینانش احساس کردند قدرت جاذبه زمین بیشتر شده و نیرویی عقب کامیون را به قهقهرا می کشاند آنها توانستند در اقدامی سریع از خودرو بیرون بپرند و از چنگ مرگ بگریزند آنها که شاهد انفجار ،فواره زدن آب و ایجاد حفره ای به عمق 12 متر بودندهرگز تصور نمی کردند روز بعد دعوا بر سر این خواهد بود که اول لوله گاز منفجر شد ،لوله آب ترکید یا حفره به خاطر ساخت تونل مترو ایجاد شد؟این جدل درست از ساعات اولیه صبح همان روز آغاز شد و هر یک دیگری را متهم کرد اما محسن هاشمی –مدیر بهره برداری شرکت متروی تهران و حومه – شاید بهترین جواب را در آستین داشت:"این سوال مثل ان است که بپرسید اول مرغ بود یا تخم مرغ."حرف این مقام مسئول بر یک حقیقت تکیه داشت و ان این بود که زیر پوست زمین همه چیز ویران است و یک تلنگر برای یک ریزش کافی است.
صدای قطارهای مترو ،صدای پای تکنولوژی است صدایی که چاره ای جز شنیدن و پذیرفتنش وجود ندارد اما چرا متروسازی ما گاه حادثه سازی تعبیر می شود ؟ برخی کارشناسان ادعا می کنند در تونل سازی استانداردها آن طور که باید و شاید رعایت نمی شود و هماهنگی ها برای این که دریل ها و مته ها بر تن لوله ها خراش نیندازند کافی نیست اما شرکت مترو این ادعا را اتهامی بی اساس می داند و می گوید این تقصر ما نیست که هر کجا پا می گذاریم زمین سست و خاک، شسته شده است.
در سوی دیگر ماجرا گروهی شرکت آب را مقصر می دانند ،لوله ها فرسوده است و نشتی ها و چکه ها پیش زمینه حادثه را فراهم می کند عده ای دیگر هم در برابر سیستم گازرسانی علامت سوال می گذارند اما هر کدام که کم کاری کرده باشد نتیجه برای پایتخت نشینان یکسان است یک زمین لرزه یا اتفاقی شبیه ان لوله های گاز را منفجر ،آب را در خیابان ها به سیل تبدیل و تونل ها را به مدفن عابران تبدیل خواهد کرد
چندین سال پیش یک گروه مطالعاتی از ژاپن تحقیقاتی را در زمینه گسل های تهران انجام داد.نتیجه این بود : مناطق 11، 12، 16 و 20 به شدت آسیب پذیرند دلیلش هم جنس خاک است. نرمی خاک و سفره های زیر زمینی با هر تحرکی در اعماق زمین با حادثه همدست می شوند تا سمفونی مرگ و فاجعه راتکمیل کنند.حال که خاک سر ناسازگاری دارد و لوله ها چه از جنس اب باشند و چه سر و کارشان با گاز آزمون خود را پس داده و چندان هم نمره قبولی نگرفته اند و از سویی چاره ای جز سوراخ کردن قلب زمین وجود ندارد چاره چیست و چه باید کرد تا حادثه این بار در روز و هنگامه ترافیک رخ ندهد و آمار قربانیان بالا و بالاتر نرود؟
تمام اظهارنظرهای ضد و نقیض و شانه خالی کردن ها به کنار ،این حقیقت را نمی توان کتمان کرد که تهران چندان ایمن نیست تعدد مراکز تصمیم گیری و تفاوت رنگ و آرم لباس حفاران ناهماهنگی هایی را به بار آورده که حاصلش دودی شده است بر چشمان شهروندان و در این گیر و دار کشمکش های بالا دستی ها همچنان ادامه دارد یکی از کمبود بودجه گلایه دارد دیگری از نابسامانی مدیریت و آن یکی از نبود برنامه مدون شهری. تهران در حسرت یک برنامه جامع می سوزد و منسجم شدن نهادهای تصمیم گیرنده و رسیدن به وحدت مدیرتی برایش به یک رویا تبدیل شده است اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود در روزگاری که حادثه در می زند برای امدادرسانی چه کرده و در این حوزه در کجا ایستاده ایم؟آتش نشانی ،اورژانس،بیمارستان ها ،ستاد مدیریت بحران و .... باز هم سازمان ها متعدد هستند و امکان ناهماهنگی بسیار.مانورها هر از گاهی برگزار می شوند و تمرین ها پی گرفته می شود این را اگر نمره مثبتی در کارنامه مدیریت شهری بدانیم آیا به این سوال که امکانات و تجهیزات مان هم کافی است می توانیم جواب مثبت بدهیم؟اگر خیر آیا وقت هوشیاری فرانرسیده است؟